روز پنجشنبه ساعت 2عصر قرار است برای جلسه معارفه با کمپین 1 میلیون امضا برم. دل توی دلم نیست . ساعت 2 شده است جلوی در خونه هستم. خلاصه تا ساعت 3 دیگه همه شون پیداشون میشه و جلسه شروع می شه . خیلی خوب بود . کلی صحبت های خوب خوب کردیم و سرآخر قرار شد که برای جمع آوری امضا فعالیت کنیم. ....نمی دونم با این امضا ها کاری از پیش می بریم یا نه ولی مهم اینه که حتی اگه یه نفر هم امضا کنه یعنی اینکه یه نفر بیشتر به حق و حقوقش آگاه شده و این آگاه شدنش است که خوبه
خوب دیگه اینم از گزارش کار پنجشنبه فکر کنم تا ساعت 8 شب اونجا بودیم.
الان هم داشتم وب گردی می کردم
این را پیدا کردم
ازدواج سه نفره!
مجید عامری- دیگر كسی برای عروسی به ده نمیرود. گذشت روزگاری كه رنگها، بوی خوش غذای اصیل و سادگی، بهانهای بود برای شركت در جشنهای روستایی. حالا چه این همه عكس از رنگ و رنگ. بیرون از كادرهای چشمنواز، اعتباری به رنگها هم شاید نباشد كه میگویند همه مصنوعیاند؛ حكایت هیجانزدگی جماعت روستایی از دیدن لنز، دوربین، آدم شهری!
با این همه اما هنوز هم بهانههایی هست برای سراسیمه دویدن سوی عروسی در یك روستا. همین كه به گوشت برسد دامادی درروستایی، یك شب دو عروس را كنارش نشاند.......
مخم سوت کشید این چه وضعیه ؟ کسی حرفی و سخنی ؟ نبود؟