دوشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۹

درد تشابه ...

نزدیک نیمه شب، در حال گوش دادن به موزیک توی اون شلوغی احساس می کنی که آرام آرام الکل تاثیر خودشو داره نشون می ده ...داری با نوای موسیقی خودتو تکون می دهی و به مردم نگاه می کنی و خوشحالی برای خودت که ناگهان یک نفر با ریش و چشمهای نزدیک به هم با اورکت می یاد طرفت ... قیافه اش شبیه اطلاعاتی هاست ... نفست می گیره ، درد پشتت یهو برمی گرده ...دستت به طرف سرت می ره که روسری تو بکشی جلو، یادت می افته که اینجا از این خبرها نیست ...
دیگه اثری از الکل و سرخوشی اول شب نیست ...
لعنت ...