دوشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۸

سفر و چیزای دیگه

دارم می رم سفر...

  • هزارتا کار داری همیشه که دم سفر یادت می افته که باید انجامش بدی...هر کسی یه عادت های عجیبی داره و خونه تکونی قبل از هر سفر ولو یه روزه هم باشه جزء واجبات منه!ولی این روزها دست و دلم به هیچ کار روتین و غیر روتینی نمی ره !الان ساعت پنج عصره و من همین طوری دارم دور خودم میچرخم!

نمی دونم از کجا شروع کنم؟باید یخچال رو خالی کنم لباس ها رو جمع و جور کنم و هزار تا کار دیگه ولی به جای همه ی اینا نشستم کلی وبلاگ خوندم و اخبار و الان هم که دارم اینجا تند تند می نویسم!

هیجان سفر رو دوست دارم ! این سفر رو بخصوص بیشتر دوست دارم چون دفعتن متوجه شدم که یه آدمی که سال ها برام دور از دسترس بود هم به صورت کاملن اتفاقی توی این سفر هستش!اینه که چشم انداز این سفر برام خیلی جالبه !

  • دیروز از یه نفر ایمیلی گرفتم که چرا در باره موضوعات جاری نمی نویسی ؟الان که وقت این حرف ها نیست؟در جواب این دوست عزیزم بگم که چون این حرکت سبزی که شروع شده حالا حالا ها ادامه داره بنابراین وسط تظاهرات رفتن و اعتراض مدنی کردن بد نیست یه کمی هم به زندگی عادی برسیم!درثانی توی فیس بوک به اندازه کافی سیاسی بازی می شه و این خیلی خوبه و هزارتا بلاگ دیگه هستن که بهتر از من بلدن تحلیل سیاسی بدردبخور بنویسن!

بنابراین لطفن اجازه بدین اینجا هر چی که دوست دارم بنویسم و هرجوری که دوست دارم باشم!اگه هر کی خوشش نمی یاد خوب به اینجا سر نزنه ...

  • فکر کنم بازم تا قبل از رفتن یه چیزی دوباره این جا بنویسم...