چهارشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۸

انتخابات

پرده ی اول
شبی از شب های آذر ماه 56 است. همه ی خانواده دور هم جمع هستند. موضوع بحث تا جایی که یادم مانده تحولات سیاسی – اجتماعی رو به رشد است!
پدر طرفدار تغییرات است. هر شب ساعت 8:30 به رادیوی بی بی سی گوش می دهد تا بلکه سر بیاورد چه خبر است.
مادر مردد است که بین چریک های فدایی خلق (اقلیت و اکثریت) /مارکسیست های اسلامی/نهضت آزادی کدام حرف بهتری می زنند. مرتب کتاب های شریعتی و مطهری – دفاعیات بیژن جزنی و خسرو گلسرخی که جلد های بی رنگ و متن زیراکس شده داشتند و به کتاب های جلد سفید معروف بودند را می خواند. گویی قرار بود از داخل اینها به ناگهان ندای آسمانی آزادی بیرون بیاید.
و اما پدربزرگ – پدر مادرم- افسر ارتش شاهنشاهی- قسم خورده به اعلاحضرت- دانش آموخته ی مدرسه عالی نظام سن پیترزبوگ به همه این تحولات و جریانات با دیده ی بد بینی می نگریست.
پرده ی دوم
11 فروردین 58 است.جنجال در خانه به پاست. پدر بزرگ می گوید این نظام از ابتدا چیز شتر گاو پلنگی است که انتها ندارد. به زودی همه ی کسانی را که در بوجود امدنش نقشی داشتند را از بین می برد.نباید رای داد به چیزی که از ابتدا مشکل به این عظیمی را با خود یدک می کشد.نظام جمهوریت با اسلام تضاد اساسی دارد. چطور می شود از بین دو به ترکیبی مطمئن دست پیدا کرد؟
این اولین بار بود که با پاردوکس جمهوری اسلامی آشنا شدم.
پرده ی سوم
22 خرداد 76 هیجان زده در ستاد انتخاباتی آقای خاتمی ثبت نام می کنم .در خانه این عمل با انتقاد روبرو می شود. گویی همه به این پارودکس ایمان آورده اند که ترکیب مطمئن از این دو عنصر بوجود نمی آید. مانند آب و روغن که هر کدام خصلت خود را حفظ می کنند و با هم ترکیب نمی شوند.
اما شور جوانی مانع اندیشیدن درست است. امیدواری به راه حل بینابین دست پیدا کنی. مخالف عوض شدن رژیم هستی. اعتقاد داری که این امر هزینه ی سنگینی دارد که پرداخت آن عملن از بضاعت ملت بسیار به دور است. معتقدی نظام خود از درون می بایست دست به اصلاحات بزند.این اصلاحات نیز بعد از انتخابات در هیئت قتل های زنجیره ای اتفاق می افتد.
پرده ی چهارم
خرداد ماه 88 تصمیم سفت و سخت می گیری که اگر توقع داری به شعورت توهین نشود خودت می بایست قدم اول را برداری.پس از مرور تاریخ 3 ساله انقلاب به این نتیجه می رسی که این پارادکس حل شدنی نیست. و از بطن جمهوری اسلامی چیزی درخور تامل و تعمق در نمی آید.
اسامی کاندیدا ها را بررسی می کنی . بعد متوجه تدوین مناظره ی تلویزیونی می شوی. برای 4 نفر است. کاملن مشخص است انتخابات فرمایشی می باشد و چه کسانی قرار است از فیلتر شورای نگهبان رد شوند. پیشینه ی 4 کاندیدای محترم کاملن واضح است. آقای رضایی در زمان جنگ به نوعی توپ جمع کن کنار زمین بودند.نمی دانم از چه زمانی در حوزه علمیه قم و نجف اساتید بین المللی و مطرح سیاست درس سیاسی می دهند . جلسات هئیت دولت در زمان جنگ شاهد است که آقای موسوی مرد سیاست نیستند بلکه بیشتر متمایل به فرهنگ و عرفان هستند.
دیگر حاضر نیستم خودم با دست خودم به شعور خودم توهین کنم. ترجیح می دهم که تنها از کنار شاهد برگزاری این کارناوال اتخاباتی باشم.

البته این تنها نظر من است. دوستان هرگونه که صلاح خود دانستند عمل می کنند...